ساعت کاری کتابخانه در سال ۱۴۰۲
آوریل 27, 2023
گرامیداشت هفته معلم
می 1, 2023

قبرستان بقیع یا بقیعُ الغَرْقَد، کهن‌ترین قبرستان مسلمانان در شرق شهر مدینه در کشور عربستان و محل دفن چهار تن از امامان شیعه و دیگر وابستگان پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و بسیاری از صحابه و مسلمانان است. این قبرستان در حمله وهابیان در ۸ شوال سال ۱۳۴۴ تخریب شده و آرامگاه امامان بقیع ویران گردید، که به این روز یوم الهدم می‌گویند.

وهابیان با تبرک به قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صالحان که سنتی جاری در میان مسلمانان بوده، مخالفند و ساختن حرم و بارگاه بر قبر را حرام می‌دانند. آنان دو بار در آغاز تسلط بر شهرهای حجاز، با حمایت و همراهی آل سعود به ویران‌سازی قبرها و بارگاه‌های حرمین دست زدند. بر خلاف نظر وهابیان، بنا ساختن بر قبرهای صالحان با قصد احترام و با هدف عبادت خداوند، نه تنها مصداق شرک و بت‌پرستی نیست، بلکه ارزش معنوی دارد و کاری مستحب است.

در گذشته، تنها رخدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله، موجب ویرانی قبرها می‌شد. گویا وهابیان نخستین گروهی هستند که با دیدگاه مذهبی، مراقد و بارگاه‌ها را ویران کردند. گاه کسانی جز وهابیان، به بهانه وجود کتاب‌هایی در نکوهش خلفا در حرم بقیع، کوشیدند این بارگاه‌ها را ویران کنند، اما موفق نشدند.

 ابزار تخریب

وهابیان در آغاز هجوم به شهرهای حجاز، با سلاح فتوا و مناظره اهداف خود را در ویرانی قبرها محقق می‌ساختند. آن‌ها در ۱۲۱۰-۱۲۱۱ق. پس از مذاکره با شریف غالب امیر مکه، در مناظره با دانشوران آن شهر، در گرفتن فتوای حرمت ساخت و تعمیر بارگاه‌ها از این دانشوران اصرار ورزیدند، اما با مخالفت آنان روبه‌رو شدند و به همین‌روی، با جسارت و شدت بیشتر به تخریب و قتل و غارت دست زدند.

نخستین حمله وهابیان به رهبری سعود بن عبدالعزیز در سال ۱۲۱۸ق به حرمین رخ داد. او مکه را محاصره کرد و در نامه‌ای به مردم، همانند مشرکان با آن‌ها سخن گفت. سپس وارد مکه شد و مردم را به نابودی مراقد و گنبدها فراخواند، آن‌گاه ساختمان زمزم، بناهای پیرامون کعبه، گنبدها و مرقدهای بسیار را ویران کرد. وی حدود ۲۰ روز در مکه ماند و در نامه‌ای به سلطان عثمانی، اعلام کرد که نشانه‌های شرک را از میان برده است.  برخی تاریخ‌نگاران در رخدادهای سال ۱۲۲۱ق. آورده‌اند که پس از موسم حج، وهابیان با قرائت آیه برائت از مشرکان هشدار دادند که سال دیگر به هیچ مشرکی اجازه حج نخواهند داد.

برخی بارگاه‌ها مانند گنبد آمنه و حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) که پس از حمله اول وهابیان بازسازی شدند، در حمله دوم در ۱۳۴۳-۱۳۴۴ق. از میان رفتند. گزارشگران غربی، رفتار وهابیان در ویران کردن بارگاه‌ها، غارت اموال، نابودی شهرها و کشتار مردم را بازگو کرده‌اند.

 قبرستان بقیع

قبرستان بقیع ناحیه‌ای است در شرق مدینه که به سبب گیاهان خاردار بسیار به بقیع الغرقد شهرت یافت. قبرستانی است مستطیل شکل به طول ۱۵۰ و عرض ۱۰۰ متر که پیشینه آن به آغاز اسلام می‌رسد.

حدیثی از پیامبر، بقیع را روشنایی بخش آسمان و زمین دانسته است.

آورده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای نشانه‌گذاری محل دفن عثمان بن مظعون، سنگ بزرگی روی قبر وی نهاد و مروان بن حکم در دوران امارتش آن‌را جابه‌جا کرد یا به روی قبر عثمان بن عفان منتقل نمود. نیز در قطعه سنگ مرمرینی به تاریخ ۳۳۲ق با این نوشته که این قبر فاطمه دختر رسول خدا است، نشانه‌هایی برای تمایز محل قبرها و بارگاه‌ها دیده می‌شود.

در گزارشی از سده ششم ق. وجود بنا و بارگاه پیرامون شماری از قبرهای بقیع تایید شده است. این منبع گزارش می‌دهد که قبر مالک بن انس را با سنگ و گل به قدر چهار وجب از زمین برجسته کردند و در سنگ نوشته‌ای سال و روز وفاتش را ثبت نمودند. سپس از روضه عباس، روضه ابراهیم و عثمان بن عفان که وضعی همانند داشته‌اند، یاد کرده است. مجدالملک براوستانی قمی (م ۴۹۲ق)، مستوفی کل سلجوقیان، بارگاهی شکوهمند بر قبرهای امامان بقیع و نیز عثمان بن عفان یا عثمان بن مظعون با معماری و تزئینات ویژه ساخت. یک سده پس از این ساخت، گزارش ابن‌جبیر (م ۶۱۴ق) نشان می‌دهد که هنوز بارگاه امامان بقیع برپا و برجا بوده است. بارگاه امامان بقیع را کسی جز براوستانی نساخته است. از این‌رو، وصف ابن‌نجار (م ۶۴۳ق.) از مراقد بقیع که در باور او، بنایی مستحکم و کهن و استوار داشته، اشاره به همین بارگاه است. وصف ابن‌بطوطه (م ۷۷۹ق) نشان می‌دهد در دوره او بر قبرهای گوناگون بقیع، بارگاه و گنبد برپا بوده است. درگزارش سمهودی (م ۹۱۱ق) نیز وجود بارگاه و بنای مستحکم بر قبرهای امامان بقیع تایید شده است.

 حمله نخست وهابیان

این بارگاه مقدس و دیگر مراقد حرمین که مورد توجه مردم و سفرنامه‌نویسان بوده، در حمله نخست وهابیان به سال‌های ۱۲۱۸-۱۲۲۱ق. از میان رفت. به گزارش عبدالرحمن جبرتی، نیروهای وهابی پس از یک سال و نیم محاصره و ایجاد قحطی در مدینه وارد شهر شدند و جز مرقد نبوی دیگر بارگاه‌ها را از میان بردند. ایجاد قحطی منحصر به مدینه نبود، بلکه جده و مکه و هر شهر دیگر که مردمش مقاومتی نشان دادند، به قحطی و قتل و غارت دچار شد.

در این حمله، بارگاه امامان بقیع و گنبد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نابود شد و دیگر مکان‌های مقدس نیز از تعرض بی‌نصیب نماندند. وهابیان گوهرها، یاقوت‌ها، زمردها، نقره‌ها، قندیل‌ها، پرده‌ها و شمشیرهای گوهرنشان متعلق به شاهان و خلفای گذشته در مرقد نبوی و اشیای گران‌بهای مرقد بقیع را بار شتران کردند و با خود بردند و میان قوم و قبیله خویش و شیوخ وهابیان تقسیم نمودند، سپس آنان به بنا و بارگاه شهیدان احد هجوم بردند و آن‌را با خاک یکسان کردند.

 اعتراض به تخریب

به دنبال ویرانی بسیاری از بناها و مرقدهای متبرک، ناخرسندی عمومی مسلمانان، سلطان عثمانی را واداشت که محمد علی پاشا را به نبرد با سعود بن عبدالعزیز بفرستد. محمد علی پاشا، حاکم مصر، در ۱۸ رجب ۱۲۲۳ق یا ۱۲۳۲ق. ارتشی را به فرماندهی پسرش ابراهیم پاشا روانه نبرد با وهابیان کرد. آنان مدینه را محاصره کردند و بسیاری از وهابیان را کشتند و شماری انبوه را پس از پناه بردن به قلعه نزدیک باب الشامی، دستگیر کردند. سعود بن عبدالعزیز شکست خورد و تلاشش برای راضی کردن محمد علی پاشا که او و یارانش را نزد سلطان عثمانی نفرستد، بی‌ثمر ماند.

سعود بن عبدالعزیز و همراهان دستگیر شده‌اش نزد سلطان عثمانی فرستاده شدند و سپس همگی در استانبول اعدام گشتند، اما نهضت وهابیان در میان فرزندان و بستگان ابن‌سعود ریشه دواند. در مرحله بعد، قیامی تازه صورت گرفت و آنان در ۱۳۴۳ق. با غلبه بر شریفان هاشمی، به تدریج بر عربستان چیره شدند و در ۱۳۵۱ق. المملکة العربیة السعودیه در هیئت سیاسی خود شکل یافت و همه مکان‌های مذهبی را زیر نفوذ گرفت و ویران‌سازی بارگاه‌ها را کامل نمود.

 درخواست بازسازی

پس از حمله اول وهابیان، عثمانی‌ها بسیاری از این گنبدها را به درخواست عمومی بازسازی کردند. محمد علی پاشا بخش‌های ویران شده مرقد نبوی را بازسازی نمود. در سال ۱۲۳۳ق. به دستور سلطان محمود عثمانی، گنبد بیت الاحزان متعلق به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، قبه زوجات الرسول و نیز گنبد عثمان بن عفان بازسازی شد. تصاویری از وضع این بارگاه‌ها پیش از ویرانی دوم، در منابع آمده است.

 حمله دوم وهابیان

قبر امامان در بقیعدر حمله دوم وهابیان به فرماندهی عبدالله بن سعود در هشتم شوال ۱۳۴۴ق. به مدینه، دانشوران وهابی، به ویرانی گنبدها و بارگاه‌های شهر فتوا دادند. آورده‌اند که امیر سعودی در خطابه‌ای، مردم و دانشوران مدینه را واداشت تا خود به گونه مستقیم مرقدها و گنبدها را ویران کنند.

در گزارش دیگری آورده‌اند که وهابیان قاضی القضات خود، شیخ عبدالله بلیهد، را نزد دانشمندان مدینه فرستادند و در جلسه‌ای از آن‌ها درباره ویرانی قبرها و بارگاه‌ها نظر خواستند و ادعا نمودند که دانشمندان شهر با نظر وهابیان موافق هستند. وهابیان در این حمله، همه مرقدها و گنبدهای عموها و عمه‌ها و همسران و فرزندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، بارگاه صحابه، تابعان، صالحان، و دانشوران را هرجا یافتند، منهدم کردند و هیچ اثری از بارگاه و گنبد در بقیع بر جای نگذاشتند. صندوق‌ها و ضریح‌های مرقدهای بقیع را یکسره نابود کردند و تنها قطعه‌ای سنگی به نشانه روی قبرها نهادند. واپسین نشانه‌های آثار گذشته و حتی دیوارها و قبه‌های ورودی بقیع در این حمله نابود گشت. وهابیان سپس به سوی مرقد نبوی تیراندازی کردند. آورده‌اند که دانشوران وهابی موافق ویرانی مرقد نبوی بودند، اما امیر عبدالله بن سعود با اندیشیدن به فرجام کار و بیم از مسلمانان، از این کار خودداری کرد.

 دستور تخریب

برخی رفتار وهابیان در ویرانی قبرها را به دستور انگلستان دانسته‌اند. در گزارشی به پشتوانه اسناد آورده‌اند که اروپاییان سده نوزدهم م. که با سختکوشی در جست‌وجوی آثار باستانی، بارگاه‌ها، سنگ نگاره‌ها و کتیبه‌های نجد و حرمین بودند، با نفرت و واکنش سخت وهابیان و نجدیان روبه‌رو شدند. این نجدیان شماری از محققان غربی جستجوگر ناشناخته‌های عربستان را کشتند. از این‌رو، چه بسا انگیزه وهابیان در ویرانی قبرها را بتوان همین دانست. البته بدون شک، مهم‌ترین انگیزه وهابیان، دیدگاهشان درباره بنا بر قبرها است.

 تخریب آثار تاریخی

تخریب‌های وهابیان منحصر به بارگاه‌ها نبود. آنان افزون بر ویرانی قبور، بسیاری از آثار تاریخی چون خانه امام سجاد (علیه‌السّلام)، خانه امام صادق (علیه‌السّلام)، مشربه‌ ام ابراهیم، مسجد فاطمه ، مبرک ناقه پیامبر، محل عریش پیامبر، خانه ارقم بن ابی‌ارقم، خانه ابوایوب انصاری، مرقد علی عریضی، و مساجد شیعیان و اهل‌سنت را از میان بردند.

کسانی از حج‌گزاران و رجال سیاسی دوره قاجار که هم زمان با این ایام مسافر حرمین بوده‌اند، وضع اندوه‌زای بقیع را وصف کرده‌اند. دیدن بقیع در این وضع، موجب ناخرسندی زائران می‌شد. آنان ضمن بازگویی اندوه خود، آرزوی ساختن بارگاه‌ها را در خاطراتشان می‌نوشتند.

کسانی از غربیان نیز پس از ویرانی این مرقدها از آن‌ها دیدار کرده و وضع را گزارش نموده‌اند. سر هارد فورد در خاطراتش به ویرانی گنبدهای امامان بقیع و چپاول گوهرهای مرقد نبوی اشاره کرده است. ریتر، رفتار وهابیان در ویرانی مرقدهای بقیع را به زلزله‌ای ویرانگر تشبیه کرده است. دونالدسون نیز وضع ناگوار پس از اقدام وهابیان در ویرانی قبرها را وصف کرده است.

 خشم مسلمانان

انتشار گزارش ویرانی قبرها و مکان‌های مقدس و مساجد، موجی از خشم و نفرت و نگرانی را در میان مسلمانان برانگیخت. بسیاری از سران و نمایندگان سیاسی و مذهبی کشورهای اسلامی به این رفتار وهابیان واکنش نشان دادند و آن‌را محکوم کردند. هراس وهابیان از قیام عمومی مسلمانان، مانع ویرانی مرقد نبوی شد، اما آنان همچنان به حرام‌بودن ساخت هرگونه مرقد و بارگاه باور دارند.

اندکی پس از این تخریب‌ها، کسانی از خود وهابیان و سعودی‌ها به مخالفت با سران خویش پرداختند و کارهای تندروانه آن‌ها را محکوم کردند. از کشورها و شهرهای دور و نزدیک نیز به شکل‌های گوناگون به ویرانی گنبدها و مکان‌های متبرک اعتراض نمودند. مردم آذربایجان شوروی، ازبکستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه، افغانستان، عراق، چین، مغولستان، و هند در نامه‌ها و مکاتبات بسیار، ضمن اظهار تاسف و محکومیت، به فرجام ویرانی مرقد نبوی هشدار دادند.

سیدابوالحسن اصفهانی و دیگر دانشوران و بزرگان نجف و قم بر ضد وهابیان موضع تند گرفتند. آورده‌اند که گزارش ویرانی آرامگاه‌های بقیع، گریه آیت‌الله حائری ، بنیان‌گذار حوزه علمیه قم، را بر منبر درس برانگیخت و او درس خود را تعطیل کرد و بازار قم تعطیل شد.

در کنفرانس اسلامی کراچی نیز دانشورانی چون محمدحسین کاشف الغطاء و محمدتقی طالقانی، نماینده آیت‌الله بروجردی، با نماینده سعودیان گفت‌وگو نمودند و بر لزوم بازسازی آرامگاه‌های بقیع تاکید کردند.

 اعتراض ایران به آل سعود

خبر هتک حرمت به امامان بقیع، در ایران موجب نگرانی عمومی شد. نمایندگان در مجلس شورای ملی به آل سعود اعتراض کردند و با تشکیل کمیسیونی، هیئتی برای تحقیق در ۱۳۰۴ش. به حجاز فرستادند. در روزنامه‌ها و نشریات ایران از طرح‌هایی در رویارویی با آل سعود سخن می‌رفت. آورده‌اند که آیت‌الله بروجردی، نماینده خود، محمدتقی طالقانی (آل احمد)، را برای بررسی امور به مدینه فرستاد. سیدمحسن امین برای بررسی اوضاع به حجاز رفت و نتیجه تحقیق خود را به مسلمانان عرضه کرد. همچنین شماری از فقیهان به لزوم بنای مجدد بارگاه‌های بقیع فتوا دادند.

 واکنش به ویرانی قبور

از دیگر واکنش‌ها به ویرانی قبور، نگارش کتاب و رساله در تحکیم مبانی فقهی بنا بر قبور بود. محمدجواد بلاغی در رساله رد الفتوی بهدم قبور الائمة فی البقیع زیربنای اندیشه وهابیان در جواز ویرانی قبرها را مخدوش ساخت. نیز کتاب‌هایی در گزارش سوگمندانه ویرانی قبرهای بقیع نوشته شد. از جمله عبدالرزاق موسوی آل مقرم در کتاب ثامن شوال رخداد سال ۱۳۴۳ق. را به تفصیل گزارش کرد. در البقیع قصة تدمیر آل سعود للآثار الاسلامیه نوشته یوسف هاجری و قبور ائمة البقیع قبل تهدیمها اثر عبدالحسین حیدری موسوی، روند ویرانی بارگاه امامان بقیع بازگو شده است. کتاب بقیع الغرقد نوشته حسن آل برغانی تاریخچه حمله نخست وهابیان به مدینه و ویرانی قبرهای بقیع را آورده است.

واکنش سوگوارانه دیگر مسلمانان به این رفتار وهابیان، اظهار ناخرسندی در قالب سروده‌ها است. شاعران بسیار، ناخرسندی خود را از ویرانی قبرها در قالب اشعار بازگو کرده‌اند.

 یوم الهدم

هشتم شوال به یوم الهدم شهرت یافت و در خاطر شیعیان باقی ماند. آنان همواره یادکرد ویرانی قبرهای بقیع را در مراسم سوگ گرامی می‌دارند و هر سال در هشتم شوال با برپایی مجالس به مرثیه‌خوانی برای امامان بقیع می‌پردازند و با یادآوری ویرانی قبرهای بقیع، در انتظارند تا فرصتی فراهم آید و مطالبه بازسازی آن مرقدها محقق گردد.

منبع

• حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «تخریب قبور»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۱۱.    

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *